ماه: آگوست 2015
هشت نوکیش مسیحی در کرج بازداشت شدند
هشت نوکیش مسیحی در کرج بازداشت شدند
منصور برجی، سخنگوی «کلیساهای ایرانی همگام»، روز چهارشنبه، ۲۸ مرداد، به رادیوفردا گفت که در روزهای اخیر دستکم هشت نفر از نوکیشان مسیحی در کرج بازداشت شدهاند و از وضعیت برخی از آنها اطلاعی در دست نیست.
آقای برجی همچنین افزود: «در حال حاضر بیش از ۹۰ مسیحی به خاطر فعالیتهای دینی، بشارت انجیل و یا شرکت در کلیساهای خانگی در سراسر کشور زندانی هستند.»
پیشتر وب سایت محبتنیور که اخبار مربوط به مسیحیان ایران را پوشش میدهد، نوشته بود که روز جمعه، ۱۶ مرداد، ماموران امنیتی لباسشخصی با هجوم به یک کلیسای خانگی در کرج، جمعی از نوکیشان مسیحی را که برای مراسم عبادت گرد هم آمده بودند بازداشت کردهاند.
این سایت افزود: «گفته میشود این دستگیریها از سوی نیروهای اطلاعات سپاه صورت گرفته است که پس از بازداشت نوکیشان مسیحی، آنان را به جهت بازجوییهای بیشتر به مکان نامعلومی انتقال دادند.»
بر اساس گزارشهای متعدد از سازمان ملل متحد و سازمانهای غیردولتی مدافع حقوق بشر و آزادی رسانه در دنیا، جمهوری اسلامی ایران همواره در میان سرکوبگرترین دولتهای جهان علیه مطبوعات، روزنامهنگاران، فعالان سیاسیـ مدنی، روشنفکران و دگراندیشان، اقلیتهای دینی و نهادهای مدنی و اجتماعی قرار داشته است.
از انقلاب سال ۵۷ تاکنون چند رهبر کلیسا در ایران کشته شدهاند و صدها مسیحی نیز تحت بازجویی بوده و زندانی شدهاند.
چاپ کتاب مقدس به زبان فارسی ممنوع شده و برخی از کلیساها تعطیل و از مراسم کلیسایی جلوگیری به عمل آمده است.
http://www.radiofarda.com/content/f3-christians-arrested-in-karaj/27197375.html
یازنشر توسط دانیل
من یک مسلمان هستم. چرا باید به فکر مسیحی شدن باشم؟
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
قسمت اول : من یک مسلمان هستم. چرا باید به فکر مسیحی شدن باشم؟
به احتمال قوی جالب ترین جنبۀ ارتباط اسلام و مسیحیت آن چیزی است که قرآن در بارۀ عیسی مسیح می گوید. مطابق قرآن، الله عیسی را فرستاد و او را با روح القدس حمایت نمود (سوره 87:2)، الله عیسی را متعالی ساخت (سوره 253:2)، عیسی پاک و بدون گناه بود (سوره 46:3 ؛ 85:6 ؛ 19:19)، عیسی از مردگان برخیزانیده شد (سوره 33:19-34)، الله به عیسی فرمود تا مذهبی تأسیس نماید (سوره 13:42)، و اینکه عیسی به بهشت بُرده شد (سوره 157:4-158). در نتیجه، مسلمانان مؤمن باید با تعالیم عیسی مسیح آشنائی داشته و او را متابعت کنند (سوره 48:3-49 ؛ 46:5).
تعایم عیسی مسیح توسط شاگردانش در اناجیل به جزئیات به رشتۀ تحریر درآمده اند. قرآن، در سوره 111:5 می گوید که شاگردان تحت الهام روح القدس به عیسی و پیغام او ایمان آوردند. سوره 6:61 و 14 عیسی و شاگردانش را به عنوان معاونین الله معرفی می کند. بنابراین، شاگردان عیسی به عنوان معاونین الله کلام مسیح را به دقت تمام به رشتۀ تحریر درآوردند. قرآن به مسلمانان تعلیم می دهد که تورات و اناجیل را احترام نموده پیروی کنند (سوره 44:5-48). اگر عیسی مسیح پاک و بی گناه بود، پس همۀ تعالیم او حقیقت دارد. و اگر شاگردان مسیح معاونین الله بودند، پس آنچه را از مسیح و تعالیمش به رشتۀ تحریر درآورده اند دقیق و صحیح می باشد.
الله، از طریق محمّد، مسلمانان را در قرآن تعلیم می دهد تا انجیل را بخوانند. الله اینچنین تعلیمی نمی داد اگر اناجیل تحریف شده بودند. با توجه به مندرجات در قرآن نسخه های موجود از انجیل در زمان محمّد صحّت داشته و مورد تأئید الله بوده اند. امروزه هزاران نسخه از اناجیل یافت شده اند که قدمت تعدادی از آنان به 450 سال پیش از زمان محمّد می رسد. مقایسۀ نسخه های بدست آمده از انجیل که قدمت آنها به قبل از محمّد، زمان محمّد، و بعد از محمّد می رسد نشان می دهد که همه (بدون استثناء) دقیقاً با یکدیگر مطابقت دارند. پس هیچ دلیل قانع کننده ای مبنی بر تحریف اناجیل وجود ندارد. بنابراین میتوان اطمینان داشت که همۀ تعالیم مسیح حقیقت است، همۀ آنها بدقت در اناجیل ثبت شده اند، و الله اناجیل را حفاظت کرده است.
در بارۀ مسیح چه چیزهائی در اناجیل مرقوم است؟ در یوحنا 6:14 عیسی اعلام نمود: «من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس جز بوسیلۀ من نزد پدر نمی آید.» عیسی مسیح تعلیم داد که او تنها راه رسیدن به خداست. در متی 19:20 او فرمود که مصلوب شده، به قتل خواهد رسید، و روز سوم از مُردگان قیام خواهد کرد. این وقایع چنانکه مسیح فرموده بود رُخ داد و در اناجیل ثبت شد (متی باب های 27 و 28؛ مرقس باب های 15 و 16؛ لوقا باب های 23 و 24؛ یوحنا باب های 19-21). چرا عیسی، این پیغمبر بزرگ خدا، می بایستی اجازه دهد او را به قتل رسانند؟ چرا اصلاً لازم بود الله اجازه دهد این اتفاق بیفتد؟ عیسی گفت: «کسی مُحبتِ بزرگتر از این ندارد که جان خود را بجهت دوستان خود بدهد.» (یوحنا 13:15) یوحنا 16:3 خاطر نشان می سازد که خدا آنقدر ما را دوست داشت که عیسی را فرستاد تا به جهت ما جان خود را فدا کند.
چرا ما احتیاج داریم عیسی مسیح جان خود را به جهت ما بدهد؟ تفاوت اصلی اسلام و مسیحیت در همین نکته است. اسلام تعلیم می دهد که الله ما را بر اساس سنگینی وزنۀ اعمال خوب و بدمان داوری خواهد کرد. ولی تعلیم مسیحیت این است که هیچکس قادر نیست آنقدر اعمال نیکو انجام دهد که بر اعمال بدش سبقت جسته او را به بهشت ببرد. حتی اگر انسان (به فرض محال) اعمال بدش را تحت پوشش اعمال نیکش قرار دهد، خدا همچنان قدوس، پاک، و عاری از گناه است به طوری که حتی یک گناه را تحمل نخواهد کرد. یعنی حتی یک گناه کافی است که آن خدای قدوس ما را از رسیدن به بهشت باز دارد. الله، اگر کامل و مقدس است، نمی تواند متحمل حتی یک ناپاکی در بهشت شود. بنظر می رسد که این حقیقت هیچ امیدی برای ما بجا نمی گذارد جز سپری کردن ابدیت در جهنم! قدوسیت الله ایجاب می کند که گناه را برای تمام ابدیت محکوم و داوری نماید. به همین دلیل لازم بود عیسی مسیح قربانی گناه ما بشود.
مطابق قرآن، عیسی مسیح عاری از گناه بود. چگونه ممکن است که یک انسان در همۀ طول عمرش مرتکب حتی یک گناه نشود؟ در واقع، این غیر ممکن است. پس مسیح چگونه بی گناه بود؟ عیسی مسیح وجودی بیش از یک انسان بود. خود عیسی مسیح ادعا نمود که خداست (یوحنا 30:10). عیسی مسیح ادعا نمود که همان خدای تورات (عهد عتیق) است (یوحنا 58:8). اناجیل بطور واضح تعلیم می دهند که عیسی مسیح خدای مجسّم است؛ یعنی خدا در قالب جسم (یوحنا 1:1 ، 14).
خدا می دانست که همۀ ما گناه کرده ایم و نمی توانیم وارد بهشت شویم. خدا می دانست که تنها راه برای آمرزش گناهان ما این بود که جریمۀ گناهان ما پرداخت شود. و خدا می دانست که تنها او قادر بود این قیمت گزاف را بپردازد. به همین خاطر خدا انسان شد (عیسی مسیح)، بی گناه زیست نمود (سوره 46:3؛ 85:6؛ 19:19)، پیغامی عاری از خطا تعلیم داد، و برای ما مُرد تا جریمۀ گناهان ما را ادا کند. خدا به این عمل مبادرت ورزید چون ما را دوست داشت و می خواست ما ابدیت را در بهشت با او صرف کنیم. همۀ اینها چه مفهومی برای شما دارند؟ عیسی قربانی کامل گناهان ما است. خدا بخشش و نجات را به ما هدیه می دهد اگر ما به سادگی آن را بپذیریم (یوحنا 12:1) و ایمان آوریم که عیسی همان نجات دهنده ای است که به مانند یک دوست جان خود را برای ما فدا کرد. اگر شما به عیسی مسیح به عنوان نجات دهندۀ خویش اعتماد کنید، او شما را اطمینان خواهد بخشید که برای تمام ابدیت دارای حیات جاودانی در بهشت هستید. خدا گناهان شما را خواهد بخشید، باطن شما را پاک خواهد کرد، روح شما را تازه خواهد ساخت، به شما حیات پرثمر در این جهان و حیات جاودان در جهان آینده خواهد بخشید. چگونه می توان چنین هدیۀ باارزشی را رد کرد؟ چگونه می توان به خدائی که ما را محبت نمود و جان خود را در راه ما فدا نمود پُشت کرد؟
اگر شما مطمئن نیستید به چه چیزی ایمان دارید، شما را دعوت می کنیم که در دعا به خدا بگوئید: «خدایا، مرا کمک کن تا حقیقت را بیابم. مرا یاری فرما تا تعلیم و اعتقادات غلط را تشخیص دهم. مرا کمک کن تا راه صحیح نجات را بشناسم.» خدا همواره چنین دعائی را جواب می دهد.
اگر شما مایلید که عیسی مسیح را به عنوان نجات دهندۀ شخصی خود بپذیرید، به سادگی با او صحبت کنید. در سکوت و یا با صدای بلند به او بگوئید که شما می خواهید هدیۀ نجات در مسیح را از او بپذیرید. اگر می خواهید دعا کنید، میتوانید بگوئید: «خدایا، برای محبتی که نسبت به من داری ممنونم. متشکرم که جان خود را برای من قربانی کردی. برای نجاتی که برای من تدارک دیدی ممنونم. هدیۀ نجات در عیسی مسیح را با ایمان می پذیرم و به او به عنوان نجات دهنده ام اعتماد می کنم. تو را دوست دارم و خود را به تو تسلیم می کنم . آمین . دوست خوب ، شما میتوانید ، ادامه این مقاله را در قسمت دوم : پذیرفتن عیسی مسیح به عنوان نجات دهندۀ شخصی به چه معنی است؟ را دنبال نمائید . در فیض و محبت عیسی مسیح خداوند باشید . دانیال.
آیا قران کتابی اسمانی است؟
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
آیا قران کتابی اسمانی است؟
محمد مدعی شده بود قرآن را جبرئیل برای او میآورد و برای محمد میخواند و او صدای جبرئیل را می شنیده است.
او و مسلمانان میگویند قرآن:
کاملترین کتاب دنیا است.
سخن الله است. (الله را آفریدگار جهان میدانند که البته ریشه آن بحثی است )
جبرئیل حامل وحی بوده.
محمد در حالاتی خاص مثل تشنج وحی دریافت میکرده.
کسی نمیتواند حتی یک سوره مثل قرآن بیاورد.
آیات علمی در قرآن است که تازگی کشف شده.
درباره شماره یک باید گفت این چه کتاب کاملی است که به تفسیر نیاز دارد؟
قرآن درباره پدیدههای جهان نظرات اشتباهی داده و این حقانیت علمی قرآن را نفی می کند. ( چه آفریدگار بی اطلاعی این سخنان را گفته!)
دستورات غیر اخلاقی و ضد حقوق بشری در قرآن آن را شیطانی کرده است.
همچنین در تاریخ آمده که جوانی به نام دهیه کلبی از دوستان محمد بوده و محمد میگفته جبرئیل شبیه دهیه کلبی است و بارها یاران محمد گفتهاند که دیده اند دهیه کلبی از نزد محمد بازمی گشته و وقتی جریان را به محمد گفتهاند او گفته او جبرئیل بوده نه دهیه کلبی. و این احتمال است که دهیه یکی از حنفایی بوده که با محمد ارتباط داشته و محمد از او اطاعت میکرده یا به اتفاق در تدوین قرآن همکاری داشته اند.
همچنین در تاریخ آمده که محمد یک منشی به نام عبدالله ابن سرح داشت که وقتی وحی میآمد آن را برای محمد مینوشت و او گاه به محمد میگفت فلان تغییر را در آیه جمله بدهیم آیه قشنگتر میشود و محمد قبول میکرد و بالاخره این منشی شک میکند که این چه خدایی است که من میتوانم سخنان او را دستکاری و بهتر و زیباتر کنم و او از دین اسلام دست برمیدارد و به مکه بر میگردد بعد از فتح مکه محمد فرمان قتل او را صادر می کند.
فرض محال کنیم قرآن کتابی برتر است. فرض کنیم محمد راست میگفته که از موجودی که خود را جبرئیل معرفی کرده قرآن را شنیده. ولی این ثابت نمیکند خدا یا آفریدگار جهان آن را وحی کرده! آنچه ناپیدا و ماورالطبیعه نامیده میشود شامل ارواح انسان، ارواح اجنه، موجودات ناپیدا و تله پاتی میشود و محمد میتوانسته این کتاب را با تله پاتی از دیگر اشخاص زنده دریافت کرده باشد. همچنین ارواح و اجنه نیز میتوانسته اند این قرآن را به محمد وحی کرده باشند.
ممکن است بگویید آن موجود که قرآن را به محمد گفته باهوشتر از انسان بوده[اشتباهات قرآن بیانگر عکس این مطلب است] حتی اگر خدا نبوده و جن بوده پس خیر و خوبی بشر را میخواسته و عمل به قرآن مفید است. این تفکر هم اشتباه است. یک مثالش خود انسان است آیا انسان باهوشترین حیوان جهان نیست؟ آیا نگهداری انسان و غذا دادن او به گوسفندان به سبب خیر خواهی اوست یا نفع انسان در آن است و مرگ زودرس حیوان؟
کسی نمیتواند یک سوره مثل قرآن بیاورد:
قرآن کتابی است که مطالب تکراری دارد و دائم بشر را تهدید و تبشیر کرده، درباره جهان گزاره های اشتباه گفته و احکامی در آن هست که مایه خجالت است که آن را حکم خدا بدانیم. در کل قرآن یک کتاب است که دربرابر نوشتههای انسانی چیزی برای گفتن ندارد. انسانها میلیونها کتاب بهتر و برتر از قرآن نوشته اند.
یکی از خصوصیات قرآن مبهم گویی آن در برخی مباحث و مسائل است است مثل سخنان یک سیاستمدار که کلی و مبهم در بعضی مسائل سخن میگوید و بعد آن را می توان به صد چیز متضاد و متناقض تفسیر و تعبیر کنیم. حافظ شاعر معروف ایرانی که به قرآن احاطه داشت دیوانش را مثل قرآن بگونه ای نوشته که با آن فال می گیرد و از یک شعر یا یک بیت آن چند نفر تعابیر متفاوت و متضاد می کنند.
اگر قرآن کتاب برتری بود باید باعث شکوفایی علمی و فرهنگی قابل توجهی میشد. باید واکسن بیماریها سال 10 هجری کشف میشد باید بجای توحش مثل اروپای امروزی قوانین اجتماعی و کیفری انسانی و رحمانی جای احکام وحشیانه وضع میشد.
ببینید بعد از رنسانس در اروپا هر دانشمندی یک کتاب نوشت بعد از او کس دیگری آمد آن کتاب را خواند و یک کتاب با اطلاعات جدیدتر نوشت و اطلاعات و دست آوردهای بشردر فیزیک و ریاضی و علوم طبیعی و علوم انسانی پربارتر شد. هر کتاب اطلاعات بشر را افزایش داد و زندگی او را از هر لحاظ بهتر و بهتر کرد و میلیونها وسیله اختراع شد. این خوب بودن و کارآمد بودن هر کتاب بوده که مثل موتور جت به پیشرفت بشر شتاب داده.
حالا ببینید قرآن که آمد مسلمانان چه کردند؟ متخصصان دین (امامان و …) خرافات روی خرافات و خزعبلات روی خزعبلات گفتند. احادیث امامان شیعه و سنی موجود است بخوانید و ببینید که همگی در چرت و پرت گفتن دست هم را بسته اند و همش فکرشان در مسائل شکمی و زیر شکمی بوده و در همان مسائل هم چرت و پرت گفتند.
صفت قرآن این است که مثلاً والا وبرترین کتاب است اما حاصلش چیست؟ دریغ از اینکه مسلمانان یک سنجاق قفلی اختراع کرده باشند در حالیکه کتابهای نیوتن و گالیله باعث اختراع میلیونها چیز شد. امامان شیعه که ادعای علم لدنی داشتند حتی یک آفتابه اختراع نکرده اند فقط احادیث خزعبل متعدد شکمی و زیر شکمی گفتهاند که امروزه منبع جوک است.
امروزه کشفیات علوم انسانی نظیر اقتصاد و جامعه شناسی و روانشناسی بطلان نظرات قرآن و احکام قرآن را ثابت کرده بقدری که روحانیون شیعه به رهبری خامنه ای خواستار تغییر دروس علوم انسانی شدهاند و دستور دادهاند کتابهای بینالمللی تدریس نشود بلکه دست آوردهای مسلمانان تدریس شوند تا دانشجویان علوم انسانی با خواندن دروس متوجه عقبماندگی اسلام و قرآن نشوند.
آن چیزهایی را هم که به عنوان دوران درخشان علمی اسلام میدانند بخش زیادی نقلیات دستاوردهای علمی دانشمندان قبل از اسلام بوده و بخشی حاصل تلاش معتزلیان بود که اصولاً باور آنها درباره قرآن و اسلام همین نظر برخی منتقدان امروزی اسلام است. برای مثال زکریای رازی اصلاً اسلام را قبول نداشته و خیام هم عقاید دیگری داشته.
همچنین قرآن و حدیث پیامبر بر ضد هنر نقاشی ، موسیقی و آواز و مجسمه سازی فرمان داده بود و هنر ستیزی دست آورد دیگر قرآن و اسلام بوده و هست.
آنچه قرآن را در باور مسلمانان برترین کتاب دنیا کرده:
1. تبلیغات و تلقینات ملایان و مبلغین اسلام. مثلاً یک نمونه از سخنرانی ملایی را یاد دارم میگفت : «درسته که شماها کارگران کم سواد هستید دانشگاه نرفتین برخی از شما بیسواد است اما معرفت شما و تشخیص حقیقت شما از استاد لیبرال دانشگاهی بالاتر است. شما به ولایت فقیه پایبندید و ایمان دارید و …»
2. یعنی به لومپن های بیسواد جامعه تلقین میکنند که تو بهتر از استاد دانشگاه میفهمی و به آنها میدان و چماق میدهند و به جان اقشار فهیم جامعه می اندازند.
3. تلقین پدر و مادر و خانواده (هر خانواده هر دینی داشته آن را بهترین دین تبلیغ کرده و تنها تعداد کمی به تحقیق می پردازند. اوایل که اسلام به ایران آمد مردم قرآن و اسلام را باور نداشتند با زور شمشیر و تبلیغات و تبعیض رفته رفته در خانوادهها با ترس افکندن اسلام را نهادینه کردند. سپس اسلام به عنوان باور خانواده ماندگار شده است.)
4. ممانعت دولت و مسلمانان متعصب از نقد شدن قرآن
5. ممانعت دولت و مسلمانان متعصب از تبلیغ ادیان دیگر
6. تدریس اسلام در مدرسه و دانشگاه ها (اکثر دانش آموزان فقط کتابها و درسهای مدرسه را یاد میگیرند و سراغ کتابهای دیگر نمیروند بعد از مدرسه و دانشگاه هم پی کتاب نمیروند و دنبال کار و زندگی میروند و همان درسهای مدرسه تنها گزینه شان خواهد بود.)
7. بیشتر مردم اهل تحقیق نیستند
8. در بیشتر مردم امیال شهوانی بر امیال عقلانی اشان چیره است و اسلام یک چهارچوب لجام گسیخته تعیین کرده که مسلمین را به شهوات سوق داده و آن شهوات را مقدس کرده. مثلاً به هر شهوت و خصلت حیوانی رنگ قدسی داده: برو صیغه کن و 4 زن بگیر. برو عربده کشی کن در راه اسلام. برو غداره کشی کن در راه اسلام.
9. استفاده از اراذل و اوباش توسط ملایان برای تهدید و آزار و اذیت دگراندیشان و نشاندن ترس در دل بعضی از مردم اهل تحقیق که مثلاً اگر بیایی اسلام را نقد کنی مزاحمت برایت ایجاد می کنیم
تهیه و تنظیم توسط دانیال
دعای نجات
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
دعای نجات چیست؟
میتوانید با یک دعای ساده و صمیمی که از روی ایمان باشد، اینطور با خدا صحبت کنید: ای خدای پاک و مقدس، من میدانم که بر طبق کلام تو، کتاب مقدس، گناهکار و از جلال تو محروم هستم. من قبول دارم که عیسی مسیح خداوند، بخاطر گناهان من، به صلیب کشیده شد و جانش را برای پرداخت جریمه گناهان من داد. قبول دارم که او سومین روزبعد از مرگ دوباره زنده شد و زنده است. پدر آسمانی، از تو خواهش میکنم گناهان مرا بیامرز و پاک کن و به من حیاتی جدید و ابدی در خودت ببخش. به اسم عیسی مسیح دعا میکنم،پس این لحظه ، با ایمان قلبی اعتراف میکنم که عیسی مسیح را به عنوان منجی ، پادشاه و خداوند زندگیم میپذیرم و به واسطهٔ این اعتراف، مقام فرزندی و وراثت خداوند فیض را دریافت میکنم. آمین.