ماه: اکتبر 2015

تعمید آب Baptism in Water

منتشرشده در به‌روزرسانی شده در

تعمید آب Baptism in Water  

BaptisminWater02-Jesus

آیین تعمید از جانب عیسی مسیح تایید شده و انجام آن برای تمامی مسیحیان الزامی است. بر اساس  کتاب اعمال رسولان، فصل دوم، جمله هشتم، می‏‏دانیم تعمیدی که امروزه مرسوم است همان تعمید توبه است، اما عنصر دیگری نیز به این تعمید افزوده شده است. امروزه تعمید حاوی مفهوم نمادینی است که در روزگار یحیی وجود نداشت، بلکه پس از مرگ و قیام مسیح بوجود آمد. آیین تعمید اکنون دیگر صرفا نشانه توبه نیست بلکه علاوه بر توبه، اعلام این حقیقت مهم نیز هست که ما همراه مسیح دفن شده‏‏ایم و به هنگام رستاخیز مردگان با او قیام خواهیم کرد (رومیان، فصل شش، جمله یک تا چهار). تعمید اکنون دیگر صرفا بازگشت از گناه نیست، بلکه همچنین بیانگر این نکته است که نسبت به گناه مرده‏‏ایم، و اعلام این امید است که در آینده به هنگام قیامت مردگان، به مسیح خواهیم پیوست. کلیسا، از همان ابتدای تاریخ خود، از حکم عیسی مسیح پیروی کرده و ایمانداران جدید را تعمید داده است. تعمید مسیح نیز تعمید آب بود اما دریافت کردن ‏روح ‏القدس‏‏ به همراه آن. و این بدین مفهوم بود که شخص گناهان خود را به مسیح اعتراف کرده، مسیح را به قلب خود دعوت کرده، گناهانش برای همیشه آمرزیده و پاک شده است. اکنون تعمید می‏گیرد تا اعلام کند، به مسیح تعلق دارد و مردن و قیامت او را تایید می‏‏کند. این شخص ممکن است مجددا گناه کند، اما دیگر نیاز ندارد که مجددا تعمید بگیرد. زیرا مسیح یکبار برای همیشه گناهان او را آمرزیده و او پاک است، تنها باید در نام مسیح از عمق دل، اعتراف به گناهان خود کند و اطمینان داشته باشد که عیسی مسیح گناهانش را می‏‏آمرزد.

خداوند ما را دعوت به توبه و تعمید می‏‏ کند (اعمال رسولان، فصل دو، جمله سی و هشت) و ما دعوت خداوند را اجابت کرده و پس از توبه، اطاعت روحانی خود را با تعمید به نمایش عموم می‏‏گذاریم. تعمید تصویری از اطاعت روحانی و فرمانبرداری ما می‏‏باشد. ایماندار در آب فرو برده می‏‏شود تا نشان بدهد که چیزهای کهنه، مرده و گذشته‏‏اند ‏‏و از آب بیرون می‏‏آید تا نشان دهد که همه چیز نو شده است. تعمید صرفا و تنها یک شستشو نیست، بلکه همانا نابود ساختن آن «من» قدیم است، تعمید یعنی ما در خود مرده و مخلوقات جدیدی می‏‏شویم.

بازتاب دیگر تعمید در این حقیقت نهفته است که ایمانداران حقیقی چگونه شبیه مسیح می شوند. حال آنها به او تعلق داشته، با او ایستاده‏‏اند ‏‏و نمایندگان او هستند، او را دوست داشته، برای او زندگی کرده، و به او وفادار خواهند ماند. بدینگونه ایمانداران با گرفتن تعمید، این امر را به تصویر می‏‏ کشند که دقیقا همان کاری را انجام می‏‏دهند که عیسی مسیح انجام داد، چنانچه گویی راه او را قدم بقدم در آب تعمید دنبال می ‏‏کنند.

“لازم بود تا مسیح تعمید گیرد تا زندگی او در هر زمینه الگویی کامل باشد تا بعد از آن در جلجتا کاملا صلاحیت یابد که برای گناهان بشر فدیه شود. بیاد داشته باشیم که او برگزیده شد تا نجات دهنده و رهبر باشد. او بایستی کاهن اعظم، پیشرو و همچنین برادر بزرگتر افراد قوم خود می ‏‏بود. برای به کمال رسانیدن این اهداف، لازم بود تا خود تمام آنچه را که از قوم خود می ‏‏طلبد، بجا آورد. در غیر اینصورت چگونه می‏‏ توانست الگو و پیشرو آنها باشد؟ در زمان های قدیم فرمانده ی لشکر در جلو لشکر حرکت می‏‏کرد و بقیه او را دنبال می‏‏ کردند. او می ‏‏باید قبل از بقیه از تمام مسیرها و خطرات عبور می‏‏ کرد و مسیح نیز فرمانده نجات ماست (عبرانیان، فصل دوم، جمله ده). آری نجات دهنده ی ما در تمامی موارد کامل و بدون نقص است او در هر امری وظایفی را که از قوم خودش می ‏‏طلبد، خودش نیز به شکل کامل به انجام رسانیده است و بدین خاطر خود او نیز تعمید گرفت. او به عنوان رهبر و نجات دهنده ما هم شکل ما شد.

چرا باید تعمید بگیریم؟

کتاب مقدس به ایمانداران دستور می‏‏ دهد که تعمید بگیرند و در هیچ جای کتاب مقدس نمی ‏‏خوانیم که تعمید امری دل بخواهی یا اختیاری باشد. هر کس که عیسی مسیح را به عنوان خداوند خود پذیرفته و از گناهان خود توبه کرده است، باید تعمید بگیرد. دلیل تعمید این است که تغییر و تحول و توبه‏ای ‏‏را که در زندگی ما پدید آمده است از این طریق به طور نمادین نشان دهیم، و این واقعیت را اعلام نماییم که در آینده با مسیح برخواهیم خاست.

تعمید، نمادی مشخص از ایمان است، اما اغلب با خود نجات اشتباه گرفته می‏‏ شود. خیلی مهم است توجه داشته باشیم که تعمید نمی‏‏ گیریم تا چیزی اتفاق بیفتد، بلکه تعمید می‏‏ گیریم چون چیزی اتفاق افتاده است. مردم تعمید نمی ‏‏گیرند تا ایماندار شوند، بلکه تعمید می‏‏ گیرند چون ایماندار هستند. نجات شخص به داشتن تعمید بستگی ندارد، اما تعمید باید در پی نجات عملی شود.

خداوند عیسی به ما حکم کرد که ایمانداران جدید را تعمید دهیم ( انجیل متی، فصل بیست و هشت، جمله نوزده ). تقریبا در تمامی فرهنگ ها و کشورها، تعمید آب به عنوان نشانه ترک نمودن مذهب و دین قدیمی و گرویدن به مسیحیت تلقی می‏‏ شود. این اقدام یکی از گام های مقدماتی نجات محسوب می‏‏ شود (اعمال رسولان، فصل دو، جمله سی و هشت). عیسی مسیح نیز وعده نجات را با تعمید مرتبط می‏‏ سازد (انجیل مرقس، فصل شانزده، جمله شانزده).

بسیاری از مسیحیان این نظر را نمی ‏‏پذیرند که فیضی خاص در تعمید آب وجود دارد. این مسیحیان بر این عقیده‏‏اند ‏‏که کلام خدا تنها «ابزار فیض» است. طبق نظر آنان، شنیدن کلام خدا و ایمان داشتن به عیسی، تنها ابزاری است که ما برای نجات یافتن نیاز داریم. این مسیحیان معتقدند که تعمید آب صرفا نشانه یا نمادی است از اتفاقی که به هنگام ایمان آوردن در ما رخ می ‏‏دهد. از نظر آنان، تعمید حقیقتا ما را پاک نمی ‏‏سازد یا به طریقی خاص آمرزش گناهان را برای ما به ارمغان نمی‏‏ آورد، بلکه فقط نمادی است از مرگ ما با مسیح. برخی از این مسیحیان همچنین می‏‏ گویند که تعمید شهادتی است که فرد در مورد ایمان خود به جهان می‏‏دهد. بنابراین، باید در حضور جمع انجام شود، نه در خلوت.

در ارتباط با تعمید، سوالات متعددی در باب ضرورت و لازم به اجرا بودن آن مطرح می‏‏ شود. نخستین سوال این است: اگر ایمانداری بدون تعمید بمیرد، چه اتفاقی می‏‏ افتد؟ کتاب مقدس پاسخی قطعی به ما نمی ‏‏دهد. تقریبا تمامی مسیحیان در این مورد نظر مشترک دارند که چنین شخصی نجات می‏‏ یابد. مطابق انجیل مرقس، فصل شانزده، جمله شانزده ، آنچه باعث محکومیت است، ایمان نیاوردن است، نه تعمید نگرفتن. شخص مجرمی که عیسی در انجیل لوقا، فصل بیست و سه، جمله چهل تا چهل و سه، به او وعده ی فردوس را می‏‏ دهد، این فرصت را نداشت که تعمید بگیرد. با وجود این، کلیسا همیشه ایمان داشته است که کسی که از تعمید گرفتن خودداری می‏‏ کند، در وضعیت خطرناکی قرار دارد. آیا چنین شخصی دارای ایمان حقیقی است؟ اگر ما آگاهانه پیوسته از پذیرش حکم مسیح سر باز زنیم، وارد ملکوت آسمان نخواهیم شد (انجیل متی، فصل هفت، جمله بیست و یک). بنابراین، هنگامی که رهبران کلیسا آماده تعمید دادن کسی هستند، این شخص نباید در انجام این کار کوتاهی کند، بلکه باید در اولین فرصت تعمید گیرد.

سوال دوم این است: اگر ایمانداری که تعمید گرفته، علیه خدا عصیان کند و زندگی او در گناه سپری شود، اما پس از مدتی توبه کند و به سوی مسیح بازگردد، آیا نیاز هست که دوباره تعمید گیرد؟ کلیسا همواره به این سوال پاسخ منفی داده است. تنها یک تعمید وجود دارد (افسسیان، فصل چهار، جمله پنج).

در زمان تعمید، ما به او، به کلیسا و به دنیا اعلام می‏‏ کنیم که من از نجات دهنده ی خود پیروی خواهم کرد، به او پیوسته و در راه خداوندی گام بر می‏‏دارم که من را دوست داشته و جان خود را برای من فدا کرده است «آنانند که‌ بره‌ را هر کجا می‌رود متابعت‌ می‌کنند». تعمید جلوه بسیار شگفتی است از تعهد ما به مسیح و تمام آنچه که به پادشاهی او مربوط می ‏‏شود. همزمان ما با بقیه قوم خداوند اعلام همبستگی می‏‏ کنیم، با آنهایی که مانند ما راه مسیحیت را برگزیده‏اند، چرا که «همه ما به یک روح در یک بدن تعمید یافتییم».

ادامهٔ این ورودی را بخوانید »

خانه آزادی: ایران در رتبه سوم سانسور اینترنت در جهان قرار دارد

منتشرشده در

خانه آزادی: ایران در رتبه سوم سانسور اینترنت در جهان قرار دارد

7C6FB537-5CB8-4732-8F7B-EA4B71D34872_mw1024_s_n

فریدم هاوس (خانه آزادی)، نهادی که آزادی‌های مدنی در جهان را رصد می‌کند، در تازه‌ترین گزارش خود خبر می‌دهد که طی سالی که گذشت بیشترین سانسور اینترنت از سوی چین انجام شده‌ است و پس از چین، سوریه و پس از آن ایران در این زمینه در رتبه‌های بعدی قرار دارند.

بنا بر این گزارش، بهترین وضعیت آزادی اینترنتی در جهان در سال ۲۰۱۵ در کشور ایسلند برقرار بوده‌ است؛ پس از آن به ترتیب استونی، کانادا، آلمان، استرالیا و ایالات متحده قرار دارند.

به نوشته این گزارش، سال ۲۰۱۵ پنجمین سال متوالی است که وضعیت آزادی اینترنتی در جهان بدتر می‌شود.

در این گزارش در خصوص وضعیت در ایران نوشته شده‌ است که «در ایران، اقدامات مثبت توسط حسن روحانی، رئیس جمهور، و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات باعث افزایش پهنای باند و توسعه نسل سوم شبکه تلفن همراه در سراسر شبکه‌ها شده‌ است. اما علی‌رغم سخنان اصلاح‌گرایانه رئیس جمهور، راه بهبود وضعیت در زمینه آزادی‌های اجتماعی همچنان از سوی رهبر جمهوری اسلامی و هیئت حاکمه محافظه‌کار مسدود مانده است.»

این گزارش می‌افزاید که در ایران «در ژوئیه ۲۰۱۴ هشت نفر به خاطر ارسال پیام‌های ضدحکومتی بر روی فیس‌بوک، جمعاً به ۱۲۷ سال حبس محکوم شدند.»

در گزارش سال پیش خانه آزادی در زمینه آزادی اینترنتی، ایران در بدترین رتبه جای داشت.

خانه آزادی پیش از این در گزارش سالانه خود در مورد آزادی مطبوعات در کشورهای جهان نیز نوشته‌ بود که ایران با رتبه ۱۹۱ در میان ۱۹۹ کشور در این زمینه در زمره «بدترین بدترین‌ها» جای دارد.

محدودیت بیشتر برای دور زدن محدودیت‌ها

کاربران اینترنت در بسیاری کشورها می‌کوشند با استفاده از ابزاری چون شبکه‌های مجازی خصوصی (وی‌پی‌ان)، پراکسی‌ها، و تور (Tor) از ردیابی اطلاعات خصوصی خود توسط دولت‌ها جلوگیری کنند.

در بخشی دیگر از گزارش تازه خانه آزادی در این خصوص آمده‌ است که بلاروس، اتیوپی، اندونزی، ایران، قزاقستان، و ازبکستان ازجمله کشورهایی هستند که بیش از بقیه اقدام به ممنوعیت استفاده از «تور» و دیگر ابزار مشابه کرده‌اند و چین نیز طی سال گذشته دسترسی به چندین وی‌پی‌ان محبوب را مسدود کرده‌ است.

این گزارش می‌افزاید که طی پنج سال گذشته تعداد دولت‌هایی که دست به سانسور اینترنتی زده و نظارت بر اطلاعات خصوصی کاربران را تشدید کرده‌اند رو به افزایش داشته‌ است.

خانه آزادی می‌نویسد که این دولت‌ها «در عین حال می‌دانند که کاربران به طور متوسط در زمینه فناوری خبره‌تر شده‌اند و در خیلی موارد قادر هستند محدودیت‌های ایجادشده را دور بزنند.»

مطالعات جدید خانه آزادی نشان می‌دهد که بالغ بر ۶۱ درصد از تمامی کاربران اینترنت در کشورهایی زندگی می‌کنند که انتقاد از دولت، ارتش، یا خاندان حاکم سانسور اینترنتی در پی دارد.

این مطالعات همچنین نشان می‌دهد که بیش از ۵۸ درصد از کل کاربران اینترنت در کشورهایی سکونت دارند که وبلاگ‌نویس‌ها یا کاربران فناوری اطلاعات به خاطر ارسال پیام‌هایی سیاسی، اجتماعی، یا مذهبی به زندان افتاده‌اند.

http://www.radiofarda.com/content/f12-new-freedom-house-report-on-internet-freedom/27331283.html

مسيحی شدن و نجات يافتن و حيات جاودانی

منتشرشده در به‌روزرسانی شده در

مسيحی شدن و نجات يافتن و حيات جاودانی

مسيحی شدن، انجام يک سری مراسم خاص مذهبی و يا پيوستن به يک دين جديد نمی‌باشد.

رفتـن به کليسا و انجام يک سری مراسم و تشريفات خاص مذهبی، بخودی خود، باعث مسيحی شدن کسی نمی‌شود. مسيحی شدن، به معنای برقرار گشتن يک رابطه و مشارکت حقيقی و خالص و شخصی، با خدا می‌باشد که خالق کل کائنات و ما انسانها است.

برطبق کلام خدا در کتاب مقدس، رساله به روميان، فصل سوم، آيه ٢٣ «همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا محرومند،». آدم و حوا، اجداد انسان، متأسفانه از خدا نافرمانی کرده و مرتکب گناه شدند و بهمين علت، گناه وارد نسل بشر شد و همه را آلوده ساخت. اين موضوع را می‌توانيم در همه انسان‌ها مشاهده کنيم چون ما ذات و طبيعتی گناه آلود داريم و در افکار و سخنان و اعمال خود گناه می‌کنيم. کلام خدا، در رساله به روميان، فصل ششم، آيه ٢٣ می‌فرمايد: «زيرا مزدی که گناه می‌دهد موت است، . . .» و موت يعنی جدايی از خدا. چون خدا قدوس و پاک است و نمی‌تواند گناه را تحمل کند، با وجود عشق و محبتی که او نسبت به انسان دارد، رابطه و مشارکت و دوستی با انسان را رد می‌کند. انسان گناهکار، با وجود گناهان خود، نمی‌تواند به حضور خدای قدوس و پاک راه يافته و با او رابطه و مشارکت داشته باشد. ضمناً، انسان گناهکار با اعمالش که از ذات و دل آلوده به گناه او بيرون می‌آيد، نمی‌تواند خدا را خشنود بسازد مگر اينکه گناهانش آمرزيده شده و دل و وجودش از گناه پاک گردد.

خدا همچنين عادل است و گناه را بدون مجازات نمی‌گذارد. گناهکار به خاطر گناه، هرچه که باشد، خواه آنچه که اراده و خواست خدا بوده و انجام نداده و يا آنچه خواست خدا نبوده و انجام داده، در داوری به حق خدا محکوم و مجازات خواهد شد. بله، گناه، رابطه ما را با خدا از بين برده و مثل دره‌ای که در ميان دو کوه قرار دارد، جدايی در بين خدا و انسان بوجود آورده است. انسان گناهکار و محکوم به هلاکت، برای برقرار شدن رابطه‌اش با خدا، احتياج به نجات دهنده دارد يعنی شخصی که انسان را از گناه و نتايج شوم آن نجات داده و مثل پلی او را به خدا متصل کند.

در مورد نجات دهنده، خوب است بدانيم که اولاً، او بايستی کاملاً بی‌گناه و پاک باشد يعنی هم در ذات و هم در فکر و کلام و عمل، بدون گناه باشد. پس، نجات دهنده انسان، نمی‌تواند از نسل بشری باشد که آلوده به گناه است. بايد توجه داشت که نطفه عيسی مسيح، نجات دهنده بشريت، از انسان گناهکار در رحم مريم باکره قرار نگرفت بلکه براساس کتابمقدس: «مريم، مادر عيسی، از روح القدس حامله شد» (متی ١: ١٨ و ٢٠). عيسی مسيح، نجات دهنده بشر، نه فقط ذات و طبيعتی مقدس و بدون گناه داشت، بلکه هيچگاه در زندگی خود مرتکب گناهی نشد. در انجيل عيسی مسيح، در باره اين نجات دهنده بی‌همتا می‌خوانيم: «او هيچ گناه نکرد، و فريبی بر زبانش يافت نشد» (اول پطرس ٢: ٢٢). «ما به چنين کاهن اعظمی نياز داشتيم، کاهنی قدوس، بی‌عيب، پاک، جدا از گناهکاران، و فراتر از آسمانها» (عبرانيان ٧: ٢٦). دوماً، نجات دهنده انسان، بايد بتواند جريمه گناه ما را با خون و مرگ خود بپردازد، يعنی او بجای ما انسان‌ها مجازات گناهان ما را قبول کرده و بعوض ما بميرد. براساس کتاب مقدس، » زيرا جان هر موجودی در خون اوست و من خون را به شما داده‌ام تا برای کفاره جانهای خود، آن را بر روی قربانگاه بپاشيد. خون است که برای جان کفاره می‌کند» (لاويان ١٧: ١١). » . . . خود مسيح يک بار برای هميشه به خاطر گناه بشر مرد، يعنی يک شخص بی‌گناه در راه گناهکاران مرد تا ما را به حضور خدا بياورد . . .» (اول پطرس ٣: ١٨). » خون مسيح چقدر بيشتر انسان را پاک می‌گرداند، او خود را به عنوان قربانی کامل و بدون نقص به وسيله روح جاودانی به خدا تقديم کرد. خون او وجدان ما را از اعمال بيهوده پاک خواهد کرد تا ما بتوانيم خدای زنده را عبادت و خدمت کنيم» (عبرانيان ٩: ١٤).

ادامهٔ این ورودی را بخوانید »

آمریکا بار دیگر ایران را به سرکوب «آزادی‌های مذهبی» متهم کرد

منتشرشده در به‌روزرسانی شده در

وزارت امور خارجه آمریکا روز چهارشنبه ۲۲ مهرماه گزارش سالانه خود درباره میزان آزادی‌های مذهبی در جهان را منتشر کرد که در این گزارش، بار دیگر سیاست حکومت ایران در سرکوب آزادی‌های مذهبی شهروندان ایرانی را مورد انتقاد قرار داده و موارد متعدد از تبعیض‌های مذهبی را برشمرده است.

جان کری وزیر خارجه آمریکا به هنگام ارائه این گزارش که مربوط به سال ۲۰۱۵ است، بار دیگر تاکید کرد که تمرکز بر لزوم آزادی‌های مذهبی از اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا محسوب می‌شود.

وی بر ادامه محدودیت‌های مذهبی ناشی از سیاست‌های برخی دولت‌ها و از آن جمله ایران و عربستان تاکید کرد و گفت بسیاری از این سیاست‌ها، مانند مجرم شناختن فعالیت‌های مذهبی، تهدید و ارعاب، اعمال قوانین مربوط به ارتداد و کفر، توهین به مقدسات، ممنوعیت انتخاب مذهب و یا اعمال محدودیت‌های مربوط به سازمان‌های مذهبی، آزادی‌های شهروندان را آشکارا نقض می‌کنند.

آقای کری با اشاره به نقش گروه‌های غیردولتی مانند گروه خلافت اسلامی و القاعده که در سال ۲۰۱۴ میلادی، شنیع‌ترین اعمال در نقض آزادی‌های مذهبی و سایر حقوق بشر را مرتکب شده‌اند گفت که فقدان واکنش دولت‌ها در مقابله با این گروه‌ها، یا تاخیر و نارسایی در برابر اعمال این گروه‌ها، پیامدهای سنگینی برای مردمانی دارد که تحت شرایط بسیار محدود کننده به سر می‌برند و آزادی آنها برای انجام فرایض دینی خود، با دخالت‌های مستمر همراه است.

گزارش وزارت خارجه آمریکا به بررسی نقض آزادی‌های مذهبی در کشورهای گوناگون، طی سال ۲۰۱۴ میلادی اختصاص دارد.

تبعیض علیه اقلیت‌های مذهبی

در بررسی شرایط ایران در زمینه محدودیت‌های مذهبی، گزارش می‌گوید که دولت جمهوری اسلامی همچنان به اعدام و زندانی کردن اقلیت‌های مذهبی تحت عنوان «محاربه با خدا» و «تبلیغات علیه اسلام» ادامه داده و در عرصه خدمات دولتی، در زمینه استخدام، آموزش و پرورش و مسکن برای آنها تبعیض قایل شده است.

اظهارنظر‌ها و اقدامات مقام‌های حکومتی فضای تهدیدآمیزی را علیه تمامی ایرانیان غیرشیعه و بویژه علیه بهاییان بوجود آورده و رسانه‌های تحت کنترل دولت، همین طور نشریات مکتوب، کارزار ضد اقلیت‌های مذهبی را ادامه داده‌اند.

گزارش اضافه می‌کند که در ایران، غیرمسلمانان با تبعیض‌های اجتماعی فراوانی دست به گریبان هستند که از جانب حکومت پشتیبانی و تغذیه می‌شوند. رهبران مذهبی و سیاسی همواره مطالب افتراآمیز علیه این گروه‌ها بیان می‌کنند.

گزارش‌های متعددی از دشواری‌های بهاییان در سطوح گوناگون اجتماعی در سراسر ایران وجود دارد و کارفرمایان غیربهایی زیرفشار دولت از استخدام بهاییان پرهیز و در صورت اشتغال، آن‌ها را از شغل خود برکنار می‌کنند.

روحانیون شیعه، در مراسم عبادی خود، صوفیان را نفرین می‌کنند و در سراسر ایران فعالیت‌های آنان را چه در جامعه و چه در محافل خصوصی مردود می‌شمارند.

معاون وزارت خارجه آمریکا در امور دمکراسی، حقوق بشر و کارگری روز سه‌شنبه ضمن برشمردن موارد متعدد نقض آزادی‌های مذهبی در ایران به سایر محدودیت‌ها نیز اشاره کرد و گفت: «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به شهروندان مسلمان خود اجازه نمی‌دهد که آزادانه دین و آیین خود را انتخاب کنند و یا به مذهب دیگری در آیند».

او همچنین گفت که دولت حتی با دقت گفته‌ها و بیانیه‌های مذهبی روحانیون ارشد را نیز رصد می‌کند. رهبر جمهوری اسلامی به این منظور دادگاه ویژه روحانیت را زیرنظر خود دارد که به بررسی اتهام‌های روحانیون رسیدگی می‌کند. علاوه بر این موارد، حکومت همچنان مفسر و تعیین کننده مفاهیم دین اسلام است و شهروندان را از هر دین و مذهبی موظف می‌سازد تا قوانین و مقررات سخت دینی را مراعات کنند و این همه را تحت عنوان دین توجیه می‌کند.

اعدام به اتهام محاربه با خدا

گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا درباره وضعیت آزادی‌های مذهبی، به نمونه‌های چندی از نقض حقوق ایرانیان اشاره و از جمله تاکید کرده است که بر اساس گزارش یک سازمان معتبر غیردولتی، طی سال گذشته میلادی، دست کم ۲۴ مورد اعدام شهروندان ایران با عنوان «محاربه با خدا» صورت گرفته است.

این گزارش اضافه می‌کند که تحت همین عنوان، دولت جمهوری اسلامی، مخالفان سیاسی و تظاهرکنندگان مسالمت آمیز را اعدام کرده است.

در پایان این گزارش طولانی، آمریکا تصریح کرده که در نبود روابط دیپلماتیک با ایران، ایالات متحده با استفاده از راه‌های گوناگون و از آن جمله سازمان ملل متحد، سازمان‌های غیر دولتی و حتی با اعمال تحریم، از جمهوری اسلامی ایران خواسته است تا حقوق مذهبی شهروندان را محترم شمارد و آزادی مذهبی آنان را مراعات کند.

http://www.radiofarda.com/content/f4_us_religion_freedom_report_2015/27306542.html

راه و رسم زیستن در فردوس

منتشرشده در به‌روزرسانی شده در

god heaven

راه و رسم زیستن در فردوس

خدا، ما را برای زیستن در بهشت آفرید.

شیطان، ما را اسیر گناه ساخت و در دام ناباوری انداخت.

مسیح، به شکل انسان در میان ما ظاهر شد و از راه مرگ نیابتی (مرگ به جای ما) بر صلیب، ما را از اسارت گناه و شیطان آزاد کرد و از بالای صلیب، ما را مطمئن ساخت که برای زیستن در بهشت آفریده شده‌ایم. عیسی مسيح، به آن جنایتکاری که با فروتنی به او روی آورد، فرمود: «خاطرجمع باش، امروز با من در فردوس خواهی بود» (لوقا ۲۳:۴۳).

و کلام خدا می‌فرمايد: «آنکه گوش دارد بشنود» (مکاشفه ۲:۱۱).

در زندگی که خدا به من عطا فرموده، آنچه بیش از هر چیز دیگر مرا به تعجّب واداشته و می‌دارد، درک نکردن مفهوم ایمان به مسیح و بی‌توجّهی به سخنان او از سوی عده‌ای از مسيحيان می‌باشد! خدا نکند که این اشخاص، فقط در ذهن خود به مسیح ایمان آورده، اما در دل خود جایی برای او نداشته باشند.

متأسفانه در این دوره و زمانه، بسیاری را می‌بینیم که بدون دریافت طبیعتی تازه که خدا در باطن ایمانداران به مسيح می‌آفریند، یعنی در افکار، امیال و ارادۀ ایشان، با خاطری آسوده منتظر زیستن در بهشت هستند! تعجب‌آور آنکه، چگونه کسی می‌تواند تنها با ایمان احساساتی خود بپندارد که نجات یافته است و این حقیقت اساسی کلام خدا را نادیده بگیرد که مسیح می‌فرماید: «آمین، آمین، به تو می‌گویم، تا کسی از نو زاده نشود، نمی‌تواند پادشاهی خدا را ببیند.» (یوحنا ۳:۳). غافل از اینکه خدا از فیض، رحمت و محبت بی‌پایان خود، یگانه راه زیستن در بهشت را قبل از بنیاد عالم، در عیسی مسیح فراهم کرده و آن را تنها در کلامش، یعنی کتاب‌مقدس، و به‌وسیلۀ روحش، یعنی روح‌القدس، بر بشر مکشوف فرموده است. هم‌اوست که ایمان به آنچه مکشوف فرموده را نیز در ما به‌وجود می‌آورد (افسسیان ۲:‏۸).

امید است که با مطالعۀ دقیق کلام خدا در این مقاله، این یگانه راه زیستن در بهشت را دریابیم و به‌همراه عیسی مسیح که فرمود، «من راه و راستی و حیات هستم؛» (یوحنا ۱۴:۶)، در راهی که او به‌وسیلۀ رفتار، گفتار و تعلیمات خود نشان داده، قدم بگذاریم و دیگران را نیز در این شادی عظیم سهیم بگردانیم.

وقتی که در اثر نجوای روح خدا به گناهکار بودن خود پی می‌بریم (یوحنا ۱۶:‏۸)، و به‌واسطۀ همان روح، عیسی را خداوند (رسالۀ اول قرنتیان ۱۲:‏۳)، و نجات‌دهنده‌ از گناهانمان و مولای زندگی‌مان اعلام می‌داریم، او به‌وسیلۀ روحش در ما ساکن می‌شود. عیسی مسیح در این باره می‌فرماید: «آن که مرا دوست می‌دارد، کلام مرا نگاه خواهد داشت، و پدرم او را دوست خواهد داشت، و ما نزد او خواهیم آمد و با او مسکن خواهیم گزید.» (یوحنا ۱۴:‏۲۳). از لحظه‌ای که این فرمایش مسیح در ما به حقیقت بپیوندد، شروع می‌کنیم به اینکه روحاً به شکل مسیح درآییم، همان‌طور که خدا از پیش معیّن فرمود (رساله به رومیان ۸:‏۲۹). این شباهت به‌تدریج رو به فزونی می‌رود تا روزی که به‌هنگام مرگ جسمانی‌مان، روح و روان زندۀ ما از جسم جدا شده، به بهشت راه یابد (رسالۀ دوم به قرنتیان ۵:‏۸).

ادامهٔ این ورودی را بخوانید »

راه رسيدن به خدا

منتشرشده در به‌روزرسانی شده در

راه رسيدن به خدا

راههايی هستند که بنظر انسان راست می‌آيند اما عاقبت به مرگ منتهی می‌شوند» (امثال سليمان ١٤: ١٢). عيسی مسيح در انجيل يوحنا ١٤: ٦ می‌فرمايد: «من راه و راستی و حيات هستم، هيچکس جز بوسيله من نزد پدر نمی‌آيد.» سه نوع عکس‌العمل در مورد اين ادعای مسيح در مردمی که اقرار می‌کنند به خدا ايمان دارند ديده می‌شود:

اول- مسيحيان اسمی، بطور سطحی اين ادعای مسيح را باور کرده و در نتيجه به کليسا و يا جماعتی ملحق می‌شوند و بدون توجه به اين حقيقت انجيل که: وقتی يک نفر از آن مسيح می‌گردد، تبديل به شخص جديدی می‌شود و زندگی کاملاً تازه‌ای را آغاز می‌کند، خود را مسيحی دانسته و زندگی دنيوی خود را ادامه داده و با زندگی و رفتار غيرمسيحی خود، موجب بدنامی مسيحيان واقعی می‌شوند.

دوم- مسيحيان حقيقی، نه تنها اين ادعای مسيح را قبول دارند، بلکه با هدايت روح خدا مسيح زنده را پيروی نموده و بوسيله اعتماد به مسيح و اطاعت از او، روز به روز در روحانيت رشد کرده بيشتر و بيشتر شبيه مسيح می‌شوند تا روزی برسد که براساس انجيل: «او را چنانکه هست ببينند.»

سوم- مذهبيون، يعنی آنانيکه فکر می‌کنند بوسيله انجام مراسم و تشريفات مذهبی و کارهای نيک می‌توانند به خدا برسند، اين ادعای مسيح را رد کرده و می‌پرسند: چطور ممکن است که مسيح تنها راه رسيدن به خدا باشد؟ برای پاسخ به اين سؤال مهم و حياتی، بايد به کتاب مقدس که کلام خدا است مراجعه نمائيم. در اين کتاب دلايل زيادی برای اثبات اين ادعای مسيح يافت می‌شود که در اين مقاله به ارائه سه دليل عمده اکتفاء می‌نمائيم:

١- تنها عيسی مسيح است که از روح خدا، بوسيله مريم باکره به دنيا آمد (متی ١: ١٨)، به اين جهت انجيل او را فروغ جلال خدا و پسر يگانه خدا می‌خواند. بنابراين تنها عيسی مسيح است که می‌تواند خدا را همانگونه که هست به ما بشناساند و چقدر مهم و ضروری است که برای رسيدن به خدا، ابتدا او را بشناسيم و با محبت بي دريغ الهی که در عيسی مسيح بر دنيا مکشوف گرديد آشنا شويم. لازم به توضيح است که لقب پسر خدا، هرگز به معنای جسمانی نيامده زيرا «خدا روح است»، بلکه اين لقب عيسی مسيح، جنبه روحانی دارد و نشان دهنده شباهت او در ذات و ماهيت با خدا می‌باشد. اين شباهت به حدی است که انجيل، عيسی را کلمه خدا و کلام حيات، معرفی می‌کند که جسم گرديد و در ميان ما زندگی کرد. خدای ناديدنی اراده فرمود که کلمه خود را جسم بخشد تا ما خدا را بشنويم و ببينيم و لمس کنيم. رسولان مسيح در انجيل اين حقيقت را فاش می‌سازند و چنين شهادت می‌دهند: «ما در باره کلام حيات به شما می‌نويسيم- کلامی که از ازل بود و ما آنرا شنيده و با چشمان خود ديده‌ايم- آری، ما آنرا ديده‌ايم و دستهايمان آن را لمس کرده است. آن حيات ظاهر شد و ما آن را ديديم . . .» (رساله اول يوحنا ١: ١ و ٢).

٢- تنها عيسی مسيح است که کاملاً بی‌گناه بود (دوم قرنتيان ٥: ٢١)، بنابراين تنها او می‌تواند راه رسيدن انسان گناهکار، به خدای پاک و مقدس باشد. سئوال می‌شود: چرا انسان، گناهکار و مسيح، بی‌گناه است؟ پاسخ اينستکه: هر کسی که از پدر و مادر جسمانی بدنيا می‌آيد ذاتی گناه‌آلود دارد که از آدم و حوا به ارث برده است. علاوه بر اين، خودش هم در فکر و سخن و عمل گناه می‌کند. ولی مسيح چون از خدا، بدون پدر جسمانی بدنيا آمد، ذات گناه‌آلود نداشت و هرگز هم گناهی از او سر نزد. سئوال ديگر اينست که: چگونه مسيح بی‌گناه، ما را به خدا می‌رساند؟ در پاسخ بايستی بگوئيم: خدا مزد گناه را موت يا مرگ روحانی تعيين فرموده است که معنايش جدائی از خدا می‌باشد. بنابراين همه انسانها محکوم به مرگ روحانی هستند. ولی خدای نيکو و مهربان، که وضعيت انسان را می‌دانست، دلش بحال انسان که او را از لحاظ روحانی به شباهت خود آفريد، بسوخت و عيسی مسيح، تنها بی‌گناهی را که می‌توانست بجای انسانهای گناهکار، مزد گناه را با مرگ خود بر صليب بپردازد به جهان فرستاد تا انسان بتواند با ايمان با اين راه رسيدن به خدا، از مرگ روحانی نجات يابد و به زندگی جاودانی قدم گذارد و البته چون تنها عيسی مسيح است که الوهيت و ذات الهی دارد، تنها او می‌توانست بجای همه انسانها جان فدا سازد.

٣- تنها عيسی مسيح است که زنده و با خدا بر تخت نشسته است (مکاشفه ٣: ٢١)، بنابر اين تنها او می‌تواند شفيع و واسطه در ميان خدا و انسان باشد. در انجيل می‌خوانيم که عيسی مسيح سه روز پس از مرگ، از مردگان برخاست و بعد از ٤٠ روز که خود را بر شاگردانش ظاهر می‌کرد به آسمان بالا برده شد، پس تنها اوست که می‌تواند ما را به خدا برساند. چرا؟ چون برای اينکه انسان مقبول درگاه خدا شود، لازم است که نجات دهنده و شفيعی زنده در حضور خدا در آسمان داشته باشد. و خدا را شکر که برطبق انجيل شريف: «او (عيسی مسيح) قادر است همه کسانی را که بوسيله او به حضور خدا می‌آيند کاملاً و برای هميشه نجات بخشد، زيرا او تا به ابد زنده است و برای آنان شفاعت می‌کند» (عبرانيان ٧: ٢٥).

اکنون بايد پرسيد که: چگونه انسان با اين روح و جسم ناپاکی که دارد می‌تواند به خدايی که کاملاً پاک و مقدس است برسد؟ مگر چنين نيست که تاريکی گناه نمی‌تواند در مقابل روشنايی پاکی بايستد و سياه و سفيد هرگز بهم نمی‌رسند. برای پاسخ به اين سؤال مهم، باز بايد به کتاب مقدس مراجعه کنيم و توجه داشته باشيم که چون عيسی مسيح، مظهر و آشکار کننده خدا، وسيله آمرزش و برطرف شدن گناه انسان را با خون ريخته شده و مرگ خود بر صليب فراهم نموده است و پس از مرگ از مردگان قيام نموده و زنده است، خدا به همه کسانی که به او ايمان می‌آورند نجات از اسارت و نتايج شوم گناه را می‌بخشد و به آنان تولد روحانی عطا می‌نمايد. در اول پطرس ١: ٣ می‌خوانيم: «خدا . . . به وسيله رستاخيز عيسی مسيح از مردگان تولد تازه و اميد زنده به ما بخشيده است،» اين حقيقتی است که نمی‌شود انکار کرد زيرا وقتی که از گناه توبه می‌نمائيم و از راه ايمان، مسيح را بعنوان منجی و خداوند خود دريافت می‌کنيم و به درون قلب و زندگی خود خوش‌آمد می‌گوئيم، خدا ما را روحاً از نو می‌آفريند تا بتوانيم با خدای پاک و قدوس مشارکت روحانی داشته باشيم. .

خواننده گرامی: تمام پيامبران آمدند و بشر را از عواقب وخيم گناه که خود انسان مسئول آن می‌باشد آگاه ساختند، ولی برای علاج آن اقدامی نکردند و وفات يافتند. تنها عيسی مسيح است که آمد و نه تنها انسان را از عواقب وخيم گناه آگاه ساخت بلکه جان خود را نيز در راه نجات انسانها از اين عواقب که در نهايت هلاکت ابدی است، فدا ساخت و پس از مرگ، جسماً و روحاً زنده شد و به پيروان خود اطمينان بخشيد که: تا پايان عالم همراه آنان خواهد بود، و ابديت را نيز با او سپری خواهند ساخت.

اين است خبر خوش نجات و راه رسيدن به خدا: عيسی مسيح از روح خدا، بوسيله مريم باکره بدنيا آمد و بخاطر آمرزش گناهان انسان بر روی صليب جان سپرد و در روز سوم از مردگان برخاست و به آسمان صعود نمود تا به آنانی که به او ايمان می‌آورند زندگی جديد و جاويد عطا فرمايد. آيا از اين راه، راهی بهتر و مطمئن‌تر برای رسيدن به خدا وجود دارد؟ خدا را شکر که اين راه، از خدا شروع شده و به خدا نيز ختم می‌گردد و خوبست که شما حق جوی عزيز و گرامی نيز بوسيله ايمان و اعتماد قلبی به عيسی مسيح خداوند و واقعيت مرگ و قيام او از مردگان، نجات و حيات جاويد بيابيد.

خلاصه:

عيسی مسيح تنها راه رسيدن به خدا می‌باشد، زيرا:

١- تنها او در ذات و ماهيت همانند خدا است، بنابراين او می‌تواند خدا را به ما بشناساند.

٢- تنها او کاملاً پاک و بی‌گناه است، بنابراين او می‌توانست بجای همگی ما مزد گناه ما را بپردازد و مانع اصلی را برای رسيدن ما به خدا برطرف سازد.

٣- تنها او زنده و با خدا بر تخت نشسته است، بنابراين او می‌تواند در حضور خدا برای ما شفاعت و وساطت نمايد.

در سایه عیسی مسیح خداوند، پاک و سعادتمند باشید. دانیال.

بازگشت به قرون وسطی در ایران؛ نوع جدیدی از مجازات در ایران (تحقیقات مذهبی اجباری)

منتشرشده در به‌روزرسانی شده در

تحقیقات مذهبی اجباری؛ نوع جدیدی از مجازات در ایران

سهیل عربی، فعال فیسبوکی که پیشتر به اعدام محکوم شده بود، با تعدیل مجازات، به ۷ سال و نیم حبس و تحقیق در مورد اسلام در تماس با موسسه » در راه حق» وپژوهشکده خمینی محکوم شده است. عده​ای این حکم را نوعی شکنجه می‌دانند.

سهیل عربی در کنار دختر خردسالش

حکم سهیل عربی که پیش از این به اتهام «سب ​النبی» به اعدام محکوم شده بود، چندی پیش به حبس تغییر یافته و به وکیل این زندانی ابلاغ شد. بر اساس حکم شعبه ۱۰ دادگاه کیفری، سهیل عربی در مجموع به هفت سال و نیم حبس محکوم شده است.

سهیل عربی در مجازات تعیین شده توسط شعبه ۱۰ دادگاه کیفری، همچنین موظف شده که در تماس با موسسه «در راه حق» و پژوهشکده امام خمینی که زیر نظر محمدتقی مصباح یزدی اداره می​شود، «پاسخ شبهات خود را بگیرد و پرسش و پاسخ​ها را به صورت مکتوب به دادگاه ارائه کند».

انتشار خبر درباره صدور این حکم، از سویی خوشحالی عده​ای را به دلیل رفع خطر مرگ از سر یک متهم برانگیخت و از سوی دیگر موجب تعجب عده​ای دیگر شد که می‌دیدند دادگاه حکمی مبنی بر «تحقیق اجباری در اسلام» صادر کرده است. برخی در واکاوی این حکم آن را به داستان محاکمه گالیله تشبیه و عده​ای دیگر آن را شکنجه به جای مجازات تعبیر کرده‌اند.

روزنامه «جام جم»، ارگان رسمی صدا و سیمای جمهوری اسلامی، هم در توصیف چنین حکمی نوشته است : «قضات دادگاه {…} در حکمی کم سابقه و با نگاه جرم شناسی فرهنگی، متهم را به جای مجازات اعدام به حبس و دو سال کار تحقیقی در حوزه دین و مذهب شناسی و رفع شبهات دینی محکوم کردند.»

در واکنش به صدور چنین حکمی، سازمان گزارشگران بدون مرز «حکم هفت سال و نیم زندان قطعی سهیل عربی را که دو سال آن مرحله «اثبات پشیمانی با پژوهش دینی» برای لغو کامل مجازات مرگ» است، محکوم کرده است.

رضا معینی، مسئول بخش ایران این سازمان، با «قرون وسطایی» خواندن این حکم آن را شکنجه خوانده است. او معتقد است صدور چنین حکمی «نوعی شکنجه عامدانه برای متهمی است که بارها اعلام کرده قصد توهین عامدانه به دین را نداشته است».

حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی، هم در ارتباط با صدور چنین حکمی در سایت شخصی​اش نوشته است: «این حضرات فکر می کنند با این ترفندها جوانی را مسلمان و مؤمن می کنند؟»

او معتقد است که چنین احکامی می‌توانند به ضد خود تبدیل شوند: «چنین الزاماتی در عمل بسیار بعید است که کسی را به ایمان و دیانت، که امری قلبی و ارادی است، مؤمن کند. حتی می‌توان گمانه زنی کرد و گفت او با این اعمال شاقه هرچه بیشتر از دین بیزار می شود و از دیانت و متولیان دین فاصله می‌گیرد؛ هر چند در عمل ناچار است برای نجات جانش چنین تحقیقات مذهبی را انجام دهد.»

یوسفی اشکوری هم صدور چنین حکمی را «نوعی شکنجه» خوانده و تاکید کرده که «مجازات کنندگان در عمل به هدفشان نمی​رسند و به احتمال زیاد، نتیجه عکس خواهند گرفت.»

سهیل عربی در دی‌ماه سال ۱۳۹۲ با اعلام جرم توسط قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر شد. او به دلیل محتوای مطالب منتشرشده در صفحه فیس‌بوکش و سایر صفحاتی که به همراه دیگران، ادمین (سرپرست) آنها بوده، در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان به اتهام «سب النبی» به اعدام محکوم شد. چندی بعد شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور به ریاست حجت​الاسلام رازینی، حکم اعدام سهیل عربی را در مدتی کمتر از یک ماه تایید کرد.

پس از لغو حکم اعدام سهیل عربی، کریستوف اشترسر، مسئول حقوق بشر دولت آلمان، در بیانیه​ای مطبوعاتی از تصمیم دیوان عالی کشور در تهران برای لغو این حکم اعدام ابراز خوشحالی کرده بود. او همچنین از دستگاه قضایی ایران درخواست کرده بود تا به آزادی مطبوعات و حق آزادی بیان احترام بگذارد.

بر اساس حکم شعبه ۱۰ دادگاه کیفری پس از اعاده دادرسی، سهیل عربی به ۵ سال حبس به دلیل توهین به مقدسات، ۲ سال حبس به دلیل توهین به رهبری، ۱ سال حبس به دلیل تبلیغ علیه نظام، ۳۳ ضربه شلاق و ۵۰۰ هزار تومان جریمه محکوم شده است. برحسب قوانین جدید تعدد جرایم، مجازات سهیل عربی در مجموع به هفت سال و نیم حبس تعزیری تخفیف یافته است.

http://www.dw.com/fa-ir/%D8%AA%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/a-18762177

معنای گناه و راه نجات از آن

منتشرشده در به‌روزرسانی شده در

معنای گناه و راه نجات از آن

بر اساس کتاب مقدس، يکی از تعريف‌های گناه، شکستن قوانين خدا است. در انجيل شريف می‌خوانيم: «هر که گناه کند، قانون خدا را می‌شکند، زيرا گناه چيزی جز شکستن قانون نيست» (اول يوحنا ٣: ٤).

خدا آدم را که اولين انسان بود خوب و بيگناه آفريد. او با خدا زندگی می‌کرد و با خدا دوستی و رفاقت نزديک داشت. خدا آدم را از لحاظ روحانی شبيه خود آفريد و به او حق انتخاب داد. ولی آدم، در باغ عدن تصميم نادرستی گرفت و بر عليه خواست خدا از ميوه درخت شناخت نيک و بد خورد و قانون خدا را شکست.

گناه از طريق آدم به نسل بشر سرايت کرد و مانند سمی در ذات انسانها قرار گرفت. بر اساس کلام خدا، همه انسانها با ذاتی گناه‌آلود به دنيا می‌آيند و در فکر و کلام و عمل گناه می‌کنند. کلام خدا می‌فرمايد: «گناه به وسيله يک انسان به جهان وارد شد و اين گناه مرگ را به همراه آورد . . .» (روميان ٥: ١٢). نکته مهمی که بايد به آن توجه کنيم اين است که: خدا قدوس و پاک است و ما انسانها گناهکار هستيم و گناه باعث جدايی ما از خدای پاک و مقدس شده است. در کتاب مقدس می‌خوانيم: «همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا محرومند» (روميان ٣: ٢٣). و در جايی ديگر نوشته شده: «زيرا مزدی که گناه می‌دهد موت است . . .» (روميان ٦: ٢٣)، و موت يعنی جدايی از خدای پاک و مقدس. پس تمام انسانها، گناهکار و از خدای پاک و مقدس، جدا هستند و اگر در طول عمرشان از گناه آمرزيده و با خدا متحد نشوند، برای هميشه از خدا جدا خواهند ماند. ولی خبر خوش اين است که خدای پاک و قدوس، خدای محبت هم هست و او برای برگرداندن ما انسانها به آغوش خودش، از ازل نقشه‌ای پرشکوه کشيده بود.

حدوداً دو هزار سال پيش، خدا پسر روحانی خودش عيسی مسيح را که ذات الهی دارد و کاملاً پاک و بيگناه است، به جهان فرستاد تا جريمه گناه ما انسانها را که موت می‌باشد بپردازد تا ما انسانهای گناهکار بتوانيم از طريق ايمان به او و پذيرفتن آنچه او بخاطر ما انجام داده است، با خدا متحد بشويم. بر اساس کلام خدا: عيسای مقدس و بيگناه، خون پاکش بر روی صليب ريخته شد و مرد. سپس او را در قبر گذاشتند ولی او در روز سوم، از مردگان قيام کرد و زنده است. عيسی، با مرگ و قيام خودش، جريمه گناهان ما را داد و هديه نجات از گناه را برای ما انسانها فراهم کرد. حالا هر که به عيسی مسيح خداوند و واقعيت مرگ و دفن و قيام او از مردگان، ايمان بياورد تمام گناهانش آمرزيده می‌شود و از هديه نجات از گناه و مزايای نجات که يکی از آنها زندگی جاودانی با خدا است بهره‌مند می‌شود.

وقتی يک نفر از گناه توبه می‌کند و به مسيح خداوند ايمان می‌آورد، همه گناهانش آمرزيده می‌شود، روح القدس در دل او ساکن می‌گردد و او را از داخل عوض می‌کند تا بتواند از گناه و کارهای گناه‌آلود هرچه بيشتر دوری کند و روز به روز پاک‌‌تر و مقدس‌تر بشود. پس مسيح واقعی، که بخاطر انسانهای گناهکار بر روی صليب مرد و از مردگان قيام کرد و زنده است، تنها راه نجات انسان از قدرت گناه و نتايج بد آن می‌باشد. بر اساس کلام خدا: «در هيچکس ديگر، رستگاری نيست و در زير آسمان هيچ نامی جز نام عيسی به مردم عطا نشده است تا بوسيله آن نجات يابيم» (اعمال رسولان ٤: ١٢).

تهیه و تنظیم توسط دانیال.